بخواب!11 مارس 2014 @ 7:44 ب.ظ توسط مامانش
یاسمین تو تختش خوابیده. اسکندر و کچل (عروسکهاش) هم تو تختشن. من هم تو تختش دراز کشیدم و خودم رو زدم به خواب که زودتر بخوابه. حمید هم (که به درخواست یاسمین به جمع شبانه قبل از خواب ما اضافه شده) پایین تخت یاسمین دراز کشیده و واقعا خوابش برده.
یاسمین کچل رو گرفته بغلش، می زنه پشتش و بهش مثلا شیر میده و هر چند دقیقه یک بار میگه: مامان خوابیده، بابا خوابیده، استخ (اسکندر) خوابیده، بخواب!
پ.ن.۱: یاسمین سه هفته است شبها تو تخت خودش می خوابه.
پ.ن.۲: هر شب مراسم خواب عروسکهاش رو داریم قبل از خوابش. ملافه یا پتو رو چند بار می کشه روشون طوری که حتی صورتشون هم پوشیده میشه، هر بار می گه شب بخ (شب بخیر)، دوباره ملافه یا پتو رو از روشون می کشه و دوباره از اول.
۵ نظر
حرکات شیرین ·
شیرین زبانی ها
دندان9 مارس 2014 @ 3:49 ب.ظ توسط مامانش
کی این همه دندون در آوردی دختر؟
درست فردای اون روزی که توی این پست نوشتم که اولین دندون آسیای یاسمین در اومده، فهمیدم که در اشتباه بودم! تا اون لحظه سه تا دندون آسیای بزرگ داشت و من نفهمیده بودم! یه دندون نیشش هم نیش زده بود! یعنی حداقل ۱۱ تا دندون داشت اون روز!
الان دیگه شمار دندون هاش از دستم در رفته، چون دیگه نمی ذاره توی دهنش رو راحت و بی دغدغه نگاه کنیم، در واقع حوصله اش سر می ره!
عقب موندیم، واقعا عقب موندیم از سرعت رشدش!
یک نظر
رشد ·
غیرمنتظره ها
امان از حافظه6 مارس 2014 @ 12:35 ب.ظ توسط مامانش
تو خونه تکونی امسال یک بخش کوچک از کتابخونه رو اختصاص دادیم به کتابهای یاسمین، طبقه پایین رو که دم دستشه و می تونه راحت بشینه و استفاده کنه. قبلا هم می رفت سرغ اون طبقه و کتاب قانون اساسی و امثال اون رو از اونجا بر می داشت و ورق می زد. قانون اساسی به خاطر کوچیک بودن شده بود کتاب محبوبش.
بعد از اینکه کتاب هاش رو چیدیم، صداش زدم و کتابخونه اش رو بهش نشون دادم. از خوشحالی جیغ زد و نشست یکی یکی درشون آورد، از بین اون همه هم کتاب دزده و مرغ فلفلی رو انتخاب کرد و گفت بخون!
نشستم واسش خوندم، دوست داشت. شب به عشق اون اومد تو تختش و با یه بار خوندنش خوابش برد. فردا ظهر و شبش هم بهانه خوبی بود واسه کشوندش به سمت تخت و اینجوری خوابیدنش هر بار به اندازه دو بار خوندن طول می کشید!
و اما ظهر روز سوم وقتی شروع کردم به خوندن کتاب، یه لحظه با خودم گفتم به یاد بچگیهامون ته جمله استپ کنم ببینم میگه ادامه اش رو یا نه. در کمال تعجب دیدم کلمه های پررنگ شده زیر رو کامل می گه:
توی ده شمرو(شلمرود)
فلفلی مرغش تک بود
یه ده بود و یه فیفی (فلفلی)
یه مرغ زرد کاکویی (کاکلی)
یه روز که خیلی سخته (خسته) بود
کنج طاق (اتاق) نشسته بود
یه دزد رند ناقلی (ناقلا)
شیطون و بدجنس و بکی (بلا)
اومد و یه کیسه آود (آورد)
کاکلی رو بد (برد)
پ.ن. کلا حافظه اش خیلی خوبه، کوچکترین اتفاقات و حرکات و حرفها رو از چند ماه پیش یادشه تکرار می کنه. حتی اگه مدتها باشه براش یادآوری نکرده باشیم. البته فکر کنم همه بچه ها همینجورین. با این اوصاف عجیبه که وقتی بزرگتر میشن دیگه هیچی از کلیات این دوران هم یادشون نیست، چه برسه به جزییات!
۳ نظر
غیرمنتظره ها
شیرین زبانی3 مارس 2014 @ 2:17 ق.ظ توسط مامانش
بلیزم در آودم
چاقو برید
دایی امیر سوخت (بعد ما میگیم کجاش سوخت؟ می گه: زبووون. می گیم چی شد سوخت؟ می گه: چایی خورد، داغ!)
بابا، بیا ایندا (اینجا)
بخون (با همون لحن شیرینی که بشین رو می که)
آب ریختم
سوخت، پام
کشیدم
شستم
مامان هاپو دوخت
پاشو
چشاش بسته اس!
خوابیده
در حال زدن دکمه های ماشین لباسشویی: ۶ ۱۰,۹,۱۰,۳,۴,۵,۶,۱۰,۹,۱۰ (حرکت مشابه رو در قبال ماشین حساب هم انجام میده)
پ.ن.۱: افعال اول شخص و میم مالکیت اول شخص رو درست به کار می بره
پ.ن. ۲: قشنگ تر از بیان جملاتش، کاربرد درستشون تو جواب دادن به سوالهایی هست که ازش می پرسیم، بی ربط جواب نمیده عمرا، با جزییات و دقیقه جواباش.
۳ نظر
رشد ·
شیرین زبانی ها
بیده من25 فوریه 2014 @ 11:29 ق.ظ توسط مامانش
نه! این جمله اهالی برره تو طنزهای مهران مدیری نیست! جمله جدید یاسمینه که گاهی عصبانی، گاهی با لحن خواهش ازمون می خواد بهش چیزی رو بدیم!
پ.ن.۱: امروز ازش می پرسیدیم: این جوراب کیه؟ می گفت: خودم!
پ.ن.۲: با سرعت عجیبی داره پیشرفت می کنه حرف زدنش.
یک نظر
رشد ·
شیرین زبانی ها
جملات24 فوریه 2014 @ 2:42 ق.ظ توسط مامانش
جملات کامل:
– بابا هفت، من هفت (بابا رفت، منم رفتم)
– بابا دست گیفت (بابا دستم رو گرفت. این رو با دیدن عکسی که توش حمید دستشو گرفته میگه)
– قط ش(قطع شد! خیلی پیوسته میگه. وسط تماس تلفنی یهو اینو میگه و دکمه قطع رو میزنه)
– بابا آود( بابا آورد، با دیدن عکس انار یاد دو ماه پیش می افته که حمید از سر کار که می اومد براش انار می خرید!)
– شب بخ(شب بخیر)
جملات ناقص:
-تف مامان هاموش(تلفن مامان خاموشه)
افعال:
– افتاد
– ییخت: ریخت
– خوابید
– بشین: اینقدر لحنش شیرینه موقع امر کردن به نشستن که آدم دلش غنج. میره و در هر شرایطی میشینه!
– بی: بیا
– بیم: بریم
– بید: بده
– بیگ: بگیر
– و اما اولین فعل اول شخصی که یاد گرفته بگه: خوردم! دیروز برای اولین بار در اصرار من به خوردن غذا گفت خوردم!
یک نظر
رشد ·
شیرین زبانی ها