میییی ووزااااااان11 جولای 2015 @ 4:59 ب.ظ توسط باباش
از وقتی یاسمین به دنیا اومده، کلی براش کتاب میخونیم و بخش زیادی از این کتابها رو هم کتاب شعر تشکیل میده. اونقدر براش شعر خوندیم که خیلی از مواقع میخواد حرف بزنه با ریتم و آهنگ حرفش رو میگه یا یه موقعها با ریتم و آهنگ، کلمات بیمعنی از خودش درمیآره، انگار که به یه زبون دیگه داره شعر میگه. انگار که داره قابلیت شناخت ریتم و آهنگ و قافیهسازی رو به دست میآره.
اخیرا شرکت آزاده اینها جشنی گرفته بود که فیلم این جشن رو بهمون دادن و یاسمین که توی فیلم هم هست و جایزه گرفته، کلی خوشحال میشه و دوست داره که هی این فیلم رو ببینه. توی این جشن یه آقایی بود که با صدای خوانندههای مختلف آواز میخوند.
یه جایی از فیلم، طرف با صدای شهرام ناظری شروع میکنه به خوندن: «یک شب آتش در نیستان مییییییفتاااااد …». یه بار که به این قسمت فیلم رسیدیم، تا طرف گفت «میییییی …» یاسمین گفت «ووزاااااااان …»!!!! یاسمین خانم از اونجا که کلمهی «میفُتاد» براش نامفهوم بوده، یه کلمهی اختراعی مشابه رو گذاشته جاش و با همون لحن کشدار میخونه!
۲ نظر
حرکات شیرین
می خورمت هاااا5 جولای 2015 @ 4:00 ب.ظ توسط مامانش
۱٫ یادمه شنیده و خونده بودیم که چون بچه ها تصوراتشون با ما فرق داره، نباید مثلا تو بازی بهشون گفت: فرار کن وگرنه می خورمت! ممکنه حتی فکر کنن که واقعا قراره با قاشق و چنگال خورده بشن! متاسفانه این جمله نه تنها تو بازی زیاد به کار برده می شه، بلکه تو قربون صدقه ها هم کاربرد فراوونی داره. خلاصه که ما کلی به دیگران هم تذکر می دادیم که یه وقت این جوری قربون صدقه یاسمین نرن.
حالا بعد از سه سال، یاسمین خودش دو سه ماهیه موقعی که می خواد ابراز محبت کنه، یا وقتی کار بدی کرده و می بینه ناراحتیم ازش به عنوان منت کشی، میاد می گه: می خورمت هاااا! یا لپت رو می کشم هااااا!
۲٫ چند روز پیش که حمید سر سفره غذا دعواش کرده بود، در حالیکه گریه می کرد می گفت: اصلا من قاشق چنگال بر می دارم، با برنجا قاطی می کنم بابا رو، می خورمش که دیگه بابا نداشته باشم!!!
در ادامه این ماجرا، دیروز صحبت از کسی بود که بابا نداره. می گفت فلانی مامان فلانیه. ولی بابا نداره. بعد گویا یهو یاد اون حرفی که زده بود افتاد و گفت: من دوست ندارم بابا نداشته باشم. بغض کرد و گفت: اون روز گفتم بابا رو هم می زنم می خورم که بابا نداشته باشم، حرف بدی زدم. دوست ندارم بابا نداشته باشم!
۶ نظر
شیرین زبانی ها