مامانش | 18 نوامبر 2012 @ 11:10 ق.ظ
۲۲ آبان بود…
وقتی یاسمین در حالی که طبق معمول روی پام به حالت لم داده نشسته بود و بدن من تکیه گاه سرش و کمرش بود، با کلی تلاش سرش رو آورد جلو، بعد کلی زور زد تا کمرش رو هم جدا کرد و در حالیکه هی لق لق می خورد، سعی کرد به حالت نشسته (به صورت مستقل) در بیاد … بعد خسته شد و برگشت سر جاش و چند دقیقه بیشتر نگذشته بود که دوباره این کار رو تکرار کرد … این حرکت چندین بار تو اون روز تکرار شد و هر بار مدت زمان نشستنتش بیشتر از قبل شد … خودش هم هر بار کلی ذوق می کرد… اون قدر تلاش کرد و خسته شد که بعدش سریع خوابش برد و خواب اون روزش تقریبا دو برابر روزهای قبل بود… و ما که ذوق می کردیم و تشویقش می کردیم و هیجان زده بودیم از این تغییر جدید و از این تلاش برای کامل شدن….
حس شوقش به شیرینی حس اولین حرکتش توی شکمم بود ….
آسمان گفته:
18 نوامبر 2012 در ساعت 3:44 ب.ظ
چقدر زود؟
فکر میکردم بچه تا ۵ ماهگی نمیشینه. این یاسمین همیشه یه چیز جدید واسه روکردن داره 😉
ولی خدایی از اینکه زیاد خوابید حال کردی نه؟ 😉
آزاده: آره، هنوز برای نشستن زوده … یاسمینم حالا مونده تا بشینه، فعلا داره تلاشش رو می کنه :دی وقتی هم که کمرش رو جدا می کنه کلی لق میخوره :دی
دیروز هم که داشتم با یه دکتر ارتوپد حرف می زدم گفت با وجودیکه تلاشش رو می کنه، نذارین خیلی بشینه .. فعلا باید رو شکم بخوابونینش که سعی کنه پاهاش رو تکون بده و لگنش قوی بشه ….
واسه خواب هم راستش اول نگران شدم .. بعد فکر کردم که خوب همین تلاش هم ازش انرژی گرفته اون موقع بود که خوشحال شدم :دی الانم دوس دارم هی از این تلاش ها کنه