مامانش | 19 می 2013 @ 12:32 ق.ظ
اولین باری که یاسمین توی روروک تونست به انگیزه گرفتن توپش به جلو حرکت کنه: ۱۹ اردیبهشت ۹۲، دقیقا ۹ ماه و نیمگی.
اولین باری که سینه خیز رفتن رو شروع کرد: ۲۶ اردیبهشت ۹۲، هفته سوم از ۹ ماهگی.
پ.ن.۱: یاسمین اول ایستاد، بعد شروع به حرکت سینه خیز کرد، برعکس اکثریت بچه ها. شاید، شاید به خاطر اینکه کوچکتر که بود، خیلی نمی ذاشتیم دراز کشیده روی سینه بمونه. حتی نمی ذاشتیم خیلی از محدوده تشکش بیرون بره. اما بعد از اینکه همزمان با شروع ماه دهم ایستاد، علاقه شدیدی پیدا کرد به بشین پاشو. دوست داره لبه های تخت یا میزو صندلی رو بگیره، بلند شه و بلافاصله می شینه تا دوباره این کار رو تکرار کنه. شاید، شاید همین باعث شد زانوهاش قوی شه و حالا بتونه بهشون فشار بیاره برای هل دادن خودش به جلو و بلند شدن روشون. خودش بعضی وقتا بعد از اینکه سینه خیز می ره جلو تا اسباب بازیش رو برداره، بعد از اینکه بهش می رسه، پرتش می کنه تا دوباره بتونه برای رسیدن بهش سینه خیز بره.
پ.ن.۲: بیبی سنتر می گه مرحله نشستن برای بچه ها سخت تر از ایستادنه، چون نمی دونن چه طوری زانوها رو خم کنن و بشینن. واسه همین خیلی ها تو حالت ایستاده گیر می کنن و خسته که میشن شروع می کنن جیغ زدن تا یکی بیاد نجاتشون بده. یه مرحله مهم از آموزش، نحوه نشستنه. خوشبختانه یاسمین خوب و زود این مرحله رو یاد گرفت.
پ.ن.۳: دو سه هفته ای هست که دیگه نمیشه به هیچ وجه تنهاش گذاشت. اگه رو زمین باشه، بری و برگردی می بینی رفته کلی دور از جای اولیه، زیر میز یا آویزنه به لبه میز. روی تخت خودش اگه باشه، برمیگردی می بینی از میله ای تختش آویزونه. روی تخت ما هم سریع شیرجه می زنه روی بالش هایی که به عنوان محافظ براش می ذاریم. باز هم بیبی سنتر میگه آماده باشین برای شروع دوباره فعالیت شدید و اینکه مثل دوران نوزادیش تو فاصله های خوابش بخوابین.
آسمان گفته:
19 می 2013 در ساعت 12:35 ب.ظ
من از الان دارم لحظهشماری میکنم واسه این موقعهای فرهاد. نوزادی هم خیلی روتینه. شیطنت خیلی بهتره (از طرف یک مادر خیلی با اعتماد به نفس)
اما این یاسمین شما خیلی خواستنی و شیرین شده. این چند روزه همش فکر میکنم یه سر بیایم ببینیمش. دلم براش تنگ شده.
فکر کنم منظورت از نشستن، نشستن بعد از ایستادن باشه نه؟ چون نشستن معمولی که خیلی سخت به نظر نمیرسه.
این مطالب بی بی سنتر هم عالین. کاش میشد قبل زایمان بخونمشون. الان واقعا وقت کمه برای خوندنش. باز خوبه تو هستی تجربیاتت رو در اختیار ما میذاری ;)
آزاده: شیطنت شیرینی های صدبرابر داره کنار سختی های مساوی با دوران نوزادی (البته از جنس متفاوت) در نتیجه واقعا این دوران شیطنت بهتره … زود می رسه اون روزها هم … واقعا تک تک این لظحات رو نباید از دست داد .. از لحظه ای که می فهمی بارداری تا الان، هر کدوم حس و جنس خاص خودشون دارن و همه قشنگن واقعا …
اتفاقا ما هم این عکسهای فرهاد رو که می بینیم دلمون آب میشه … دقیقا ۵ شنبه با حمید داشتیم می گفتیم که هفته دیگه ۱ ماه فرهاد تموم میشه و دیگه کم کم وقتشه یه سر بریم مفصل ببینیمش، وقتی مطلبتو تو وبلاگ هم دیدیم دیگه مطمئن شدیم که وقتشه … حالا باید قرار بذاریم بببینیم همو
آره دقیقا نشستنه بعد از ایستادن رو گفتم. نشستن معمولی بدون کمک رو دیگه از اواخر ۶ ماهگی کم کم بچه ها یاد می گیرن
منم قبل زایمان نخونده بودم و تا یکی دو ماه بعدش هم خیلی فرصت بیبی سنتر خوندن نداشتم. ولی بعد از اون در حد ایمیل هایی که هفتگی برام می اومد و لینک های توی اون که می بینم می تونه مفید باشه رو می خونم … تو هم کم کم وقتت بیشتر می شه و می تونی :*