تماس تلفنی یاسمین با دوست خیالیمامانش | 7 سپتامبر 2014 @ 1:27 ب.ظ
یاسمین تلفن اسباب بازیش رو برمی داره و می گه می خوام به دوستم زنگ بزنم و بعد شروع می کنه:
– سلام، خوبی؟
-چطور؟ (اینجا من که برای اولین بار این کلمه رو شنیدم، با خودم می گم چطور رو هم یاد گرفت! )
– خوبم، سلامتی!
– چه خبر؟
– آهان، آهان!
– مامانت چطور؟ بابات چطور؟ (اینجا می فهمم که شنیده جدیدش (چطور؟) رو اشتباه فهمیده و فکر کرده هم معنی چطوری و چطوره و .. اینهاست! چون قبلا می گفت چطوره؟)
– آهان، آهان!
– مامانت خوابیده؟ بابات خوابیده؟ (اینجا در مکالمات مختلف وضعیت مامان و بابای خودش رو می پرسه. مثلا وقتی ما سرکاریم می پرسه مامانت سرکاره؟ بابات سرکاره؟)
– من داشتم بازی می کردم، …… (اتفاقات روزش رو تعریف می کنه :D)
– قربونت/مخلصم!
شیرین زبانی ها
حمیدرضا گفته:
7 سپتامبر 2014 در ساعت 5:24 ب.ظ
مخلصم رو خوب اومد :))
آزاده: بعدش هم می گفت قربونت یعنی مرسی :))))
خاله الی گفته:
17 سپتامبر 2014 در ساعت 8:36 ق.ظ
مخلصم عالی بود خیلی خندیدم :)))
maryam گفته:
7 نوامبر 2014 در ساعت 5:27 ق.ظ
ghorboooonesh besham mannnn. azazde e,rooz ham bloge khodetoon ha, in jaa ro khoondam, kheiliiiii khoob boood, delam kheilii bishtar havatono kard, elahiiii ke hamsh faghat shaad bashiiin. va kolan hame chiiii okkk bashe o beshe o ok bemooone taa abad vasatoooooon:*:*:*
maryam گفته:
7 نوامبر 2014 در ساعت 5:29 ق.ظ
vaaaaaaaaaaaaaaaaay aziiiize dele man, ghorbooonesh beshamm.