باباش | 22 جولای 2015 @ 1:33 ق.ظ
یاسمین توی اتاق خودش خوابیده. یهو صدای جیغ کوتاهش میآد و صدامون میکنه. میرم پیشش و بغلش میکنم. میگه میخوام بیام توی تخت شما. میبرمش توی تختمون و ازش میپرسم که چی شد که جیغ زد؟ ترسیده؟ خواب بد دیده؟ بعد یهو برمیگرده میگه: یه پَشَره اومده بود منو داشت اذیت میکرد! من و آزاده خندهمون میگیره، ولی جلوی خودمون رو میگیریم و براش توضیح میدیم که اون پَشه هستش که یه حَشَره ست. اما گوشش بدهکار این حرفا نیست. هنوز هم میگه پَشَره!
مهسا گفته:
22 جولای 2015 در ساعت 1:37 ق.ظ
Vaaay khoooodaaye man shirin tariiinii yasamiin.ghorboonesh besham.
اسمان گفته:
22 جولای 2015 در ساعت 2:02 ق.ظ
اون بالا نوشته دو سال و دوازده ماه و سه هفته
باورم نمیشه به زودی میشه سه ساله این موحود دوست داشتنی.
در ضمن پشره همون حشره پشه است. من فهمیدم 😀
خاله الی گفته:
22 جولای 2015 در ساعت 8:28 ق.ظ
عزیزم .. بچم به عیر از شعر گفتن کلمه هم ابداع میکنه 😛 :-*