باباش | 25 سپتامبر 2015 @ 11:17 ب.ظ
بعد از کلی استرس سر قضیه ی مهدکودک پیدا کردن قبل از شروع کار من (که در یه مطلب جداگونه خواهم یا خواهیم نوشت)، بالاخره یه مهدکودک خوب پیدا کردیم و یاسمین از دوشنبه این هفته داره میره مهدکودک، یعنی با امروز میشه ۵ روز که ۴ روزش رو تا عصر مونده مهدکودک. اینکه از روز دوم تونست به خوبی با بچه هایی که به زبونی غیر از زبون مادریش حرف میزنن، ارتباط برقرار کنه، کلی از نگرانی هامون رو رفع کرد.
نگران بودیم که نکنه به خاطر ناآشنا بودن با زبون انگلیسی، نتونه با بچه ها ارتباط برقرار کنه و از مهدکودک جدید و کلا مهدکودکهای دیگه ی اینجا فراری بشه.
اما خب خوشبختانه اون جنبه ی اجتماعی بودنش اینجا هم کمکش و کمکمون کرد و سریع رفت قاطی بچه ها شد.
قضایایی که در مورد مهدکودکش پیش میاد رو کم کم اینجا مینویسیم. شاید برای تجربه ی آینده ی خودمون یا دیگرانی با شرایط مشابه ما به درد بخوره.
آسمان گفته:
29 سپتامبر 2015 در ساعت 3:19 ق.ظ
خیلی خوشحال شدم این خبر رو شنیدم. خیلی نگران بودم راستش. تغییر محیط خیلی استرس زاست. برای بزرگسال که این طوریه. برای بچه هم سخته. خوبیش اینه که بچه ها مثل ما متصلب نیستند و خودشونو تطبیق می دن.
خوشحالم برای یاسمین. خیلی خوشحالم :*
خاله الی گفته:
29 سپتامبر 2015 در ساعت 6:48 ب.ظ
منم همون حس اسمان :-*