باباش | 15 مارس 2016 @ 5:39 ق.ظ
دونستن اینکه موقعی که بچه ها دارن کاری انجام میدن یا به نظر میرسه که دارن فکر میکنن، واقعا دارن به چی فکر میکنن، همیشه برام جالب بوده.
مهدکودک یاسمین، برای هر روز این هفته یه اسمی انتخاب کرده و بچه ها قراره هر روز، آداب اون روز رو انجام بدن!
یه روز Princess Day که همونطور که از اسمش برمیاد، روزیه که بچه ها با لباس پرنس و پرنسس میتونن برن مهدکودک. یه روز دیگه Crazy Hair Day که قراره بچه ها با مدلهای موی عجیب و غریب برن مهد. یه روز Jersey Day که بچه ها با لباس تیم ورزشی مورد علاقه شون یا کلا با لباس ورزشی میرن مهد. یه روز هم که جشن Saint Patrick’s Day که یه جشن ایرلندیه و به مناسبت مرگ یکی از رهبران مسیحی ایرلندی به نام سن پاتریک، لباسهای سبز با علامت خاصی میپوشن (ما هم تعجب کردیم که اینجا برای مرگ جشن میگیرن به جای عربده کشی!). یه روز هم Pajama Day که بچه ها با لباسهای تو خونه و راحتی میتونن برن مهدکودک.
برای روز پرنسس، قرار شد یه لباس برای یاسمین بخریم. مثل همه ی دختر بچه های دیگه، یاسمین هم دنبال لباس آنا و السا، شخصیت های کارتون Frozen بود. رفتیم فروشگاه Party City برای خرید لباس. لباس آنا و السا رو گرفتیم جلوش و گفتیم که انتخاب کن. یه مقدار فکر کرد و نگاه کرد و لباس آنا رو انتخاب کرد. داشتیم میرفتیم سمت صندوق که حساب کنیم که من ازش پرسیدم: «حتما دوستش داری این لباس آنا رو؟» یه کمی فکر کرد و گفت: «دوستش دارم. ولی لباس السا رو بیشتر دوست دارم. اما چون مامان نمیتونه موهام رو شبیه موهای السا درست کنه (و میتونه شبیه آنا درست کنه)، لباس آنا رو انتخاب کردم!» اینجا بود که ما فهمیدیم یاسمین اون موقعی که از دید ما داشته فکر میکرده یا شایدم همینجوری وقت تلف میکرده، دقیقا داشته به صورت منطقی برای خودش استدلال میکرده و در نهایت طبق نتیجه ی استدلالش لباس رو انتخاب کرده! خلاصه که با دهن باز و متعجب از این اتفاق، بهش گفتیم که اگه میخواد لباس السا رو انتخاب کنه و لازم نیست حتما موهاش شبیه موهای السا بشه، به جاش تاج میذاریم سرش و اونم قبول کرد و خوشحال و خندان رفت لباس السا رو برداشت.
خلاصه که فهمیدیم تفکر بچه ها رو نباید اصلا دست کم گرفت.
آسمان گفته:
15 مارس 2016 در ساعت 10:07 ق.ظ
سلام
من خیلی وقته فرصت نکردم وبلاگ رو بخونم. همه اش به این فکر می کنم که وقتی بیاید ایران شما رو می شناسم. اما یاسمین رو که خیلی وقته ندیدم باید کشف کنم.
چقدر خوبه که وقت می ذارید و می نویسید.
باباش گفته:
15 مارس 2016 در ساعت 6:07 ب.ظ
دقیقا انگار این خاصیت بچه هاس. ما هم خودمون هی باید کشفش کنیم هر روز
بيز گفته:
15 مارس 2016 در ساعت 8:16 ب.ظ
یه جمله ای تو این مایه ها هس که میگه حقیقتو از دهان بچه بشنو! واقعیت اینه که قوه استدلال بچه ها چیزی از بزرگا کم نداره فقط ورودی های ذهنشون کمتر و ساده تره بخاطر همین صادقانه ترین و خالصانه ترین حرفا رو بچه ها میگن. چیزایی که بعضا یه آدم بالغ بعد یه عمر کلنجار بازم نمیتونه اونقدر درست بفهمه
باباش گفته:
15 مارس 2016 در ساعت 9:41 ب.ظ
خیلی توضیح مختصر و خوبی بود. دقیقا قضیه ی ورودی های کمتر و ساده تر درسته.
خاله الی گفته:
15 مارس 2016 در ساعت 11:45 ب.ظ
عزیزم :-* خیلی جالب بود :-* چه دختر منطقی :-*